نگاه سطحی بیش از حد (خاک بر سری فرهنگی)

نگاه سطحی بیش از حد (خاک بر سری فرهنگی)

امروز جایی( دانشگاه شهید بهشتی ) بودم که میبایست تجربه خودم رو به اشتراک میذاشتم, غرق کار بودم و وقتی کار تمام شد و موقع خداحافظی شد یکی از کسانی که اونجا بود باب صحبت رو باز کرد مبنی بر تعریف و تمجید! بعد با حالت کنجکاوانه ای پرسید
که تیزهوشان دبیرستان میرفتی؟

من خنده ایی کردم و گفتم کارنامم چیزی غیر از اینو به من میگه و اون شخص با حالتی توام با ناباوری و تمسخر به من نگاه کرد و گفت برنامه نویسی خیلی دیدم اما مثل شما نه!
چیزی نگفتم و با خنده از این فاجعه فرهنگی رد شدم مثل بقیه مشکلات فرهنگی که فقط میشه بهشون لبخند زد اما گفتم شاید اینجا برا خودم بنویسیم بلکه آروم تر بشم.
بله من همون شاگرد متوسط کلاسهای درس دوران دبیرستان کشورم هستم که هیچوقت با خیلی از مفاهیم درسی که جلوش گذاشتن ارتباط برقرار نکرد نه اون موقع که ۱۵-۱۶ سالم بود و نه حتی حالا که دوباره برمیگردم و نگاه میکنم به گذشته.

مشکل اصلی فقط این نبود در کنارش کاراکترهای عجیب و غریب برخی از اساتید هم هنوز برام نامفهومه و اینکه خودشون هم نمیدونستن که ما چرا اینهمه باید مطلب غیرمرتبط رو یه جا بخونیم در حالی که قراره کمتر از ۴ سال در خوشبینانه ترین حالت همه اونها رو فراموش کنیم.
اما سطحی نگری که در جامعه ما وجود داره دردآوره اینکه همه یک عدد متر دست گرفتن و تواناییهای شما رو با اون اندازه می گیرند به زعم این دسته از افراد, شما اگر رتبه زیر ۱۰ کنکور باشی این خیلی عالیه چون شما میتونی همه کار بکنی
من دقیقاً نقض این حرف رو چندوقتی هست دارم میبینم که البته اگر به چشم هم نمیدیدم برام مهم نبود چون بهش اعتقادی ندارم. من نمیدونم این ابزار سنجش ما ایرانیها از کجا اومده و چرا تداوم پیدا کرده با وجود عواقب ناخوشایندی که برروی جامعه ما گذاشته.

مثلاً نگاه کنید همین الان شما کافیه یه وسیله خیلی ساده تون تو خونه خراب بشه اگر اون وسیله گارانتی داشته باشه و به شرکت گارانتی زنگ بزنین که براتون تکنسین بفرسته به این تناقض احتمال خواهید رسید که اون آقا/خانم تکنسین طبعاً چون براساس متر جامعه مجبور بوده بزرگ بشه پس حتماً یه لیسانسی چیزی از یه جایی برا خودش جور کرده (تا اینجا مشکلی نیست) مشکل از جایی شروع میشه اون تکنسین بزرگوار خودش رو متخصص در امور جاریه میدونه غافل از اینکه حتی معنی کلمه تکنسین رو هم نمیدونه چه برسه به اینکه تخصصی داشته باشه در زمینه مربوطه و اگه کمی تعارف به ریشش بمالید و براش چایی,قهوه ایی چیزی بیارید میتونه براتون ادعا راه اندازی یک کارخونه از وسیله مذکور رو هم بکنه! اینطور سطحی نگریها نشات از نبود یه سیستم نخبه گرای درست در سطح جامعه هست و فقط سیستم آموزش مقصر نیست این تک تک ما هستیم که مقصر اینطور سطحی نگری هستیم.
دقیقاً مشکل اینجاست که آدم وقتی درس میخونه اولین چیزی رو که باید بفهمه اینه که هرچی بیشتر میفهمه بیشتر به نادان بودن و غافل بودن خودش باید پی ببره و کمتر ادعا کنه و درشتی کنه و یا متر دست بگیره برای اندازه گرفتن تواناییهای بقیه.
من فکر میکنم کلاسهای دانشگاهی ما یه کلاس اصول و فلسفه اخلاق و موازین حرفه ایی بودن کم داره چیزی که صبح تا شب به خیلی از هموطنانمون گوشزد کنه که شما اگه اینو خوندی تازه رسیدی اول خط یعنی اول نقطه نادانی یعنی جایی که باید خیلی از معیارهای جامعه عوام رو کنار بذاری و به عقلت رجوع کنی. اما ظاهراً در کنار اینکه خیلی به علم بعضی ها اضافه نمیشه از بعضی چیزهای دیگه شون هم ظاهراً داره کم هم میشه.

در کنار بحث اخلاق و فلسفه به نظرم یکی از دلایل عدم پیشرفت واقعی جامعه من  از همین در هپروت “سطحی نگری بیش از حد” بودن نشات میگیره جایی که ما باید به این باور برسیم که بابا ما واقعاً عقبیم باید بجنبیم تا به یه جایی برسیم
اما فعلاً مدرک رو عشق است! اتیکتهای واهی رو عشق است!
جای دوری نمیرم و مثال از همین صنعت نداشته نرم افزار میزنم : نگاهی کنید به اکو سیستم های نرم افزارهای اپن سورسی که در کل دنیا تشکیل میشه و کلی سرمایه جمع میکنن, حالا از اینور هم به اکو سیستم نرم افزارهای کماکان بسته وطنی نگاه کنید که فقط خرج تراشی میکنن.
فکر میکنم دیگه بس باشه.

پ.ن : توسعه گر نرم افزار با برنامه نویس فرق داره.

دیدگاه های مقاله

دیدگاه ها

ارسال دیدگاه
تاکنون دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است
افزودن مقاله
نگاه سطحی بیش از حد (خاک بر سری فرهنگی)

میلاد فلاحی

۷ سال پیش